< ماندگاری و جاذبه ی شهید مطهری

 بر  حوزه فردی و فکری اشخاص و نسل‌ها تأثیرگذار نیست بلکه درعرصه اجتماع و  سیاست نیز اثری غیرقابل انکار دارد. با نگاه و تدقیق در این نکته است که  رهبر انقلاب در بیانی حکیمانه خاطرنشان می‌نمایند؛ «آثار شهید مطهری مبنای  فکری نظام جمهوری اسلامی ایران است.» بنابراین باید دوباره و چندباره این بازخوانی صورت بگیرد که «مطهری چه  کرد»؟ بی‌شک کاری که مطهری و مطهری‌ها انجام می‌دهند با خط سلامت فکری  جامعه گره خورده است. صیانت از اندیشه‌های ناب اسلامی و دفاع منطقی و مستحکم از «فکر اسلامی» در  برابر اندیشه‌ها و الگوهای وارداتی، انحرافی، التقاطی و اشرافی در صدر  نیازهای اساسی یک نظام اسلامی است. گذر زمان و تاریخ گارانتی ندارد تا آسوده نشست و از انحرافیون غافل شد. «انحراف» و «التقاط» در هر زمانی به شکلی و با سیمای جدیدی بروز و ظهور می‌کند که «مطهری‌»های آن دوران را می‌طلبد. اکنون نیز باید کاری که استاد مطهری هنرمندانه و هوشمندانه کرد، به همان  قوت و با همان صلابت و منطق استوار سرلوحه قرار بگیرد و عملی شود؛ «کاری که شهید مطهری کرد، امروز باید همه فضلای جوان درصدد باشند خود را برای آن  آماده کنند، و اگر آماده هستند اقدام کنند. شهید مطهری به عرصه ذهنیت جامعه نگاه کرد و عمده‌ترین سؤالات ذهنیت جامعه جوان و تحصیلکرده و روشنفکر کشور را بیرون کشید و آنها را با تفکر اسلامی و فلسفه اسلامی و منطق قرآنی  تطبیق کرد و پاسخ آنها را در سطوح مختلف در مقابل افراد گذاشت؛ از مسئله  «عدل الهی» و «قضا و قدر» و «علل گرایش به مادیگری» بگیرید- که مسایل بیشتر ذهنی و عقلی است- تا مسایل مربوط به «زنان»، تا مسایل مربوط به «خدمات  متقابل اسلام و ایران»، که این هم تلاشی بود برای روشن کردن ذهنها.»  (بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از روحانیون استان همدان-۱۴/۵/۸۳) ۲- بیش از سه دهه است که تحرکات و تلاش دشمن بر مبنای به چالش کشاندن «فکر  اسلامی» متمرکز شده است. با وقوع انقلاب اسلامی و به صحنه آمدن «ایدئولوژی  اسلامی»، پروژه دشمن مسخ «فکر اسلامی و گفتمان دین مدار» در حیات سیاسی و  اجتماعی است. چرا؟ علت روشن است؛ چون رخنه فکر اسلامی در حکومت و حاکمیت،  نامعادله سلطه‌گران را بهم ریخته و ادامه زیاده‌خواهی‌ها و چپاولگری‌های  آنان را با موانع جدی روبرو ساخت. توطئه وتلاش دشمن برای اجرایی کردن پروژه مسخ فکر اسلامی و گفتمان دین‌مدار در هر دوره‌ای بنابر اقتضائات خاصی طراحی و ساماندهی شده است و هدف آن  «انحراف» دولت و جامعه اسلامی از شیوع «فکر اسلامی» در تمامی لایه‌های  حکومت و اجتماع است. در دوره موسوم به اصلاحات، این انحراف با طرح آشکار الگوی «سکولاریسم» در  حکومت دنبال شد. اشاره به نمونه‌ها در این باره مصداق مثنوی هفتاد من کاغذ  است. خلاصه و جان مطلب از سوی مدعیان اصلاحات که از زبان سخنگوی حزب کارگزاران و عضو۷ نفره جبهه اصلاحات بیان شد این گزاره موهن بود که؛ «اسلام، نظام  سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ندارد». البته عقبه این اعوجاجات فکری و سیاسی از مدتها قبل‌تر طرح‌ریزی شده بود؛‌  وقتی که نظریه‌های انحرافی «قبض و بسط شریعت»، «عصری شدن دین»، «پلورالیزم  دینی» و… مطرح شد و طرفه آنکه به مذاق دشمن خوش آمد. از باب نمونه باید یادآور شد که چطور تلاش‌ها و دسیسه‌های جماعتی برای  انحراف از «فکر اسلامی» مورد توجه دشمن قرار گرفت که گری‌سیک – مشاور وقت  امنیت ملی آمریکا – پس از سفر به ایران در دوره اصلاحات می‌گوید؛ «من در  ایران روشنفکران و کسانی را دیدم که به اشاره‌ای، ما را دنبال می‌کنند؛  آنها ششلول‌هایی را بالا برده‌اند تا هر کس و هر چه با آمریکا ناسازگار  است، هدف قرار دهند.» این مسیر انحرافی تا جایی طی شد که در جریان فتنه سال ۸۸، صریحا و گستاخانه جماعتی، از انحراف از فکر اسلامی به حذف و طرد «اسلام» روی آورده و شعار  «جمهوری ایرانی» – تکامل یافته ایران برای همه ایرانیان – سر دادند که  البته طرفی نبستند چون عموم ملت بارها و در صحنه‌های حساس و سرنوشت،  وفاداری خود را به «جمهوری اسلامی» ثابت کرده‌اند. عمق انحراف یاد شده در این دوره کاملا آشکار شده و پرده تزویر و نفاق مدعیانی برون افتاد. «م.م» از به اصطلاح نظریه‌پردازان جریان مدعی اصلاحات و فتنه در رادیو فردا در تشریح «جمهوری ایرانی» و چشم‌انداز «جنبش سبز» می‌نویسد؛ «جمهوری  اسلامی دیگر چارچوبی برای اصلاح‌طلبی نیست»! (آبان ۱۳۸۸) اکنون نیز حلقه‌ای ورشکسته در امورسیاسی با فاز تاخیری چندین ساله، حرف‌ها و ادعاهایی را به صحنه آورده‌اند که پیش از آنها منحرفان از «فکر اسلامی» با آب و تابی بیشتر و پررنگ و لعاب‌تر به پیش کشیده بودند ولی مشت بر سندان  کوبیدن بود. سخن از «مکتب ایرانی» با این توجیه سست و متزلزل که؛ «از مکتب اسلام  دریافت‌های متنوعی وجود دارد اما دریافت ما از حقیقت ایران و حقیقت اسلام،  مکتب ایران است»! در ادامه همان خط انحراف از «فکر اسلامی» است. همچنانکه تعمد و تکرار «بیداری انسانی» به جای «بیداری اسلامی» رشحه دیگری از آن انحراف است. ۳- و بالاخره باید گفت پروژه مسخ «فکر اسلامی» و «گفتمان دین‌مدار» کاملا  شکست‌خورده است و امروز این «فکر اسلامی» به برکت انقلاب اسلامی مرزها را  در نوردیده است. ترفند خارج کردن «فکر اسلامی» از لایه‌های حکومت و سیاست به بن‌بست رسیده است. چندی پیش «رابرت فیسک» طی مقاله‌ای در روزنامه انگلیسی ایندیپندنت به این  مطلب اذعان می‌کند و با ادبیات و فهم خودش می‌نویسد؛ «در خاورمیانه، مذهب و سیاست یکی شده است». آیا این اوج فلاکت و بدبختی جماعت و حلقه‌ای نیست که بخواهند با ادبیاتی  بی‌مایه و بی‌مقدار، انحراف از فکر اسلامی ناب را ترویج نمایند؟ این دوره  مدتهاست به بایگانی تاریخ سپرده شده است و نقش «مطهری»ها در این باره  بی‌بدیل است هرچند که کماکان به مطهری‌ها نیاز مبرم داریم.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 10 / 2برچسب:,ساعت 8:50 توسط سید علی طباطبایی| |

کپی برداری بدون ذکر صلوات غیر مجاز می باشد